زن چشمش را در بشقاب مرد می گذارد و خون دستش را در لیوان او.دستان زن از کادر خارج می شود و مرد سیگارش را روشن می کند...
من زیر تیغ جراحی می روم تا تو از هنرم لذت ببری!
در آن روز،نامه ای به دستم رسید و مرا به جایی که در آن
زندگی ام را با فیل ها آغاز کرده بودم،
فرا می خواند...
ادامه مطلب ...اگر من در اروپا ۶۰ سال یک نانوای موفق بودم، احتمالاً برای بزرگداشت من دکانی را با تنوری زیبا هدیه میدادند!
ادامه مطلب ...
प्रसव 出世 Рођење 誕生 Раждане ܝܠܝܕܐ Doğum